وب سایت رسالت من،تمام همت خود را معطوف به بیان حقایق جالب درباره ی خودشناسی و خداشناسی در قالب مطالب و مقالات رایگان و محصولات در این حوزه پرداخته است.

محل لوگو

آیا چپ دست بودن به معنای داشتن موهبتی ویژه است؟


آیا چپ دست بودن به معنای داشتن موهبتی ویژه است؟

 

وقتی در سن نوجوانی به خاطر چپ دست بودنم مورد تمسخر دوستان و هم کلاسی هایم قرار گرفتم تصمیم گرفتم هر طور شده زمان بگذارم و همه ی تلاشم را معطوف کنم به اینکه راست دست بشوم به همین منظور یک دفتر صد برگ تهیه کردم و تمام اوقات فراغتم مشغول نوشتن و تمرین کردن شدم تا بتوانم شبیه دوستانم بنویسم.

سن نوجوانی سنی است که تقریبا درصد زیادی از نوجوان ها دچار بحرانهای مختلف مربوط به این دوره میشوند و نحوه ی ایجاد احساس امنیت در نوجوان، بسیار متفاوت از کودک است. در کودکی ما با آغوش پدر و مادر و نوازش و تشویق از سوی والدین قدرت میگیریم، اما در نوجوانی آن موردی که باعث شکل گیری اعتماد به نفس در ما می شود پذیرفته شدن در گروه همسالان است و من هم از این قاعده مستثنی نبودم. من تلاش میکردم با برداشتن این تفاوت در گروه آنها جای بگیرم و وقتی به خاطر چپ دست بودنم مورد تمسخر قرار گرفتم مصمم شدم هر طور شده راست دست بشوم.

تمرین راست دستی را با نوشتن نام خودم شروع کردم و با نوشتن نام خودم ادامه دادم و در انتها نیز با نوشتن نام خودم به پایان بردم و تنها واژه ای که توانستم بنویسم نام خودم بود. من هرگز نتوانستم راست دست شوم.

آن روزها مادرم که شاهد تلاش های من در این زمینه بود روزی با مقدمه ای زیبا، داستان موفقیتِ تک تک افراد تاثیرگذار جهان از جمله گاندی، انیشتین، افلاطون و ارسطو را برایم تعریف کرد و در انتها افزود، تو با این انسان های موفق یک ویژگی مشترک داری و آن چپ دست بودن توست، اگر می خواهی نقاط مشترک بین تو و این انسان های موفق بیشتر بشود، باید نه تنها چپ دست بودنت را بپذیری، بلکه مانند آن ها به عنوان یک موهبت و لطف الهی به آن نگاه کنی. اینطور فکر کن که آدم هایی که قرار است کارهای بزرگ انجام دهند و تاثیر بزرگی بر جهان بگذارند خداوند با یک نشان آنها را راهی ماموریتشان در این دنیا می کند و آن نشان "چپ دستی" است.

اکنون که به گذشته فکر میکنم تعاریف آن زمان مادرم شاید غیر واقعی یا اغراق گونه به نظر برسد، اما برای منی که چپ دست هستم اگر آن را باور کنم می تواند بسیار کمک کننده باشد و اعتماد به نفسی که به واسطه ی مسخره شدن توسط دوستان در وجودم کمرنگ شده را پررنگ سازد.

دید منفی نسبت به چپ دستان زمینه ی مذهبی و فرهنگی دارد، برخی از والدین به علت همین باورهای نادرست، بچه ها را وادار می کنند با دست راست بنویسند، این باور از قضیه ی ارتباط دست چپ با شیطان یا قرار گیری نامه ی اعمال مجرمین به دست چپشان در روز قیامت و باورهایی از این دست نشات گرفته است.

تعداد خیلی زیادی از افراد در زمینه های مختلف هنری و ورزشی و سیاست مشغول فعالیت هستند که چپ دست هم نیستند، اما بسیار موفق اند اما با در نظر گرفتن نسبت تعداد افراد قرار گرفته در هر دو گروه به این نتیجه می رسیم که تراکم افراد خلاق و هنرمند در گروه اقلیت چپ دست ها، به مراتب بیشتر است و آن هم به یک دلیل ساده ی کاملا منطقی: چپ دست ها از نیمکره ی راست مغز خود استفاده ی بیشتری می کنند و نیمکره ی راست، مرکز خلاقیت، تجسم، تخیل و ادراک است و دلیل موفقیت تعداد زیادی از افراد چپ دست، پرورش این ویژگی های مهم در وجودشان می باشد.

همچنین بر طبق تحقیقی که در سال 2006 توسط محققان دانشگاه لافایت انجام شد نتیجه گیری شد که چپ دست های تحصیل کرده ده الی پانزده درصد موفق تر از راست دست های تحصیل کرده هستند.

وقتی به انیشتین که یکی از معروف ترین و مشهورترین دانشمندان طول تاریخ جهان است، نگاه می کنیم و می بینیم که چپ دست بوده، ارتباط بین چپ دست بودن و نابغه بودن را نمی توانیم نادیده بگیریم. البته که تعداد زیادی از افراد هستند که چپ دست هستند و انیشتین هم نشدند، اما باید در نظر گرفت کسی که با نظریه ی نسبیت، توانست تحول عظیمی در دنیای فیزیک ایجاد کند یک چپ دست است. شاید نتوان بین این حد از موفقیت این شخص و چپ دست بودنش رابطه ای منطقی و اثبات شده برقرار کرد، اما اگر به جمله ی مشهورش: «تخیل مهم تر از دانش است» توجه شود و به ویژگی بارز چپ دستان یعنی توانایی تخیل قوی نیز هم زمان توجه شود می بینیم که انیشتین در معرفی علت موفقیت خود به ویژگی ای اشاره می کند که به طرز ملموس و غیر قابل انکاری در چپ دستان قوی تر است.

در تحقیقی که در یک مجله ی روانشناسی آمریکایی منتشر شده است، به این نتیجه رسیده اند که چپ دست ها خلاقیت بالایی دارند آن ها می توانند راه حل های بسیار متنوع تری برای یک مسئله ی ثابت بیابند و علاقه ی زیادی به زمینه های هنر (چارلی چاپلین، استیو مک کوئین، پیکاسو) علوم ( افلاطون، ارسطو، انیشتین، ادیسون، ماری کوری، اسحاق نیوتون) ورزش (رافائل نادال، نوشاد عالمیان) موسیقی (بتهوون) شعر (فردریچ نیچه، ویلیام شکسپیر) و تکنولوژی (بیل گیتس) و سیاست ( ناپلئون بناپارت، گاندی، باراک اوباما، بیل کلینتون،) دارند.

شاید منصفانه نباشد و نوعی تبعیض و بی عدالتی در خلقت در نظر گرفته شود، اما من معتقدم همه ی ما در پی ماموریتی مهم پا به این جهان گذاشته ایم و آن ماموریت به این بستگی ندارد که حتما کار بزرگ و تاثیر گذاری در جهان قرار دهیم یا لازم است که معروف و مشهور شویم. همین که همه ی ما فارغ از استعدادهایی که داریم یا نداریمشان، بتوانیم خوب زندگی کنیم و کمک کنیم جهان جای کمی بهتر برای زندگی آیندگان باشد، ماموریتمان را به انجام رسانیده ایم، فارغ از اینکه معروف و مشهور شده باشیم یا خیر. شاید در این زمینه چپ دست ها موفق تر بوده باشند اما این بدان معنا نیست که راست دست ها استعداد خاصی نداشته اند بلکه فقط به این معناست که بسیاری از چپ دستان خواسته اند که از استعدادهای خاص خود استفاده کنند و تفاوت این دو گروه فقط در تفاوت بین بکارگیری استعدادهاست.

در انتها می خواهم به ویژگی اصلی ای که تفاوتی عظیم به اندازه ی موفقیت یا شکست ایجاد می کند، اشاره کنم و آن ویژگی "خود باوری" است. بله درست است خود باوری!! نه راست دست یا چپ دست بودن.

آن موردی که مادرم با آن داستان ها و تعاریف سعی داشت در من اصلاح کند تغییر نوع نگرش من نسبت به خودم و صفت طبیعی ای بود که در من وجود داشت و من هم از این رهگذر سعی کردم با پرداختن چند سطری به ویژگی های خوب این موهبت، به کسانی که این مقاله را مطالعه می کنند و اتفاقا چپ دست هم هستند کمک کنم.

آن چیزی که باعث تمایز انسان های موفق دنیا و مردم عادی است تفاوت در خود باوری و نحوه ی نگرشی است که هر شخص نسبت به خود دارد. من بعد از آن اتفاق درس بسیار بزرگی که دریافت کردم این بود که سعی کنم با توجه کردن به ویژگی های متفاوتی که در وجود من هست، به جای دیدن نقص ها، تمرکز خود را بر نکات مثبتِ هر ویژگی طبیعی ای که در من وجود دارد، قرار دهم چه آن مورد یک تفاوت در فیزیک و ظاهر من باشد چه در باطن و شخصیت من.

مهم ترین نکته در خودشناسی این است که ما به این درک برسیم که با تمرکز بر نقاط ضعف و صحبت کردن در مورد آن نمی توانیم آن ها را برطرف سازیم حتی نمی توانیم با جنگیدن با بعضی از ویژگی ها آن ها را تغییر دهیم، تنها راه ساختن شخصیتی قوی و زیبا تمرکز بر ویژگی های مثبت خود و سعی در تقویت آنهاست وقتی ویژگی های مثبت در ما به اندازه ی کافی قوت گیرد ضعف ها به طور کاملا طبیعی ناپدید می شوند این قانون است که: تاریکی در مقابل نور دوام نمی آورد.

 

  انتشار : ۱۷ اسفند ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 199

برچسب های مهم

دیدگاه های کاربران (0)

رسالت من، وب سایتی حاوی مطالب گوناگون در زمینه ی خودشناسی و خداشناسی و با هدف ارائه ی آن به به علاقه مندان این حوزه فعالیت می نماید

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما